باید بروم
صدایی از بیشه مرا می خواند
و در اینجا هجومی سرد
بر تار دلم
چنگ درد می اندازد
باید انگار ببندم بارم
و همین امشب باید بروم
سهم این ثانیه ها بیماریست
و در آغوش کسی سایه ی من پندار نیست
دست هایم هم تنهاست
و حصاری سرد بر گرد نفس هایم است
می برم در آب پایم را من
تا عبور خنک آب بر آن بوسه زند
گامهایم خسته اند
چشمهایم خسته
بازوانم خسته
زن همسایه فریاد می زند:
"باز هم گریه ... باز هم فریاد... بس کن دیگر"
آری...
بی گمان باید بروم جاییکه
مردمانش هرگز
صبح تا شب
باعث نشوند دردهایم را
عارض نشوند ناله هایم را
باید که همین امشب بروم
"شمیم"
قالب هنوز در حال طراحی است!!!!!
سلام
وبلاگ زیبائی دارید
براتون آرزوی موفقیت دارم
سلام خوبی؟ وب زیبایی داری. خوشحال میشم به دفتر عشق هم بیای. منتظرم. شاد باشی. یا حق
سلام ابجی خودم خوبی مهربان
شعرت خوب بود ولی این دفه فک کنم ذیگه بلاگ اسکای کلی تغییر کنه مگه نه
راستی من دفه قبل که اول شدم وقی ارسال کردم دیگه هر کاری کردم ذوباره نتونستم کانت بدم (sorry) موفق باشی ابجی گلم
داش کوچولو مهدی
جایی که همه تیره افکار و زمین گیرند و خالی ....
همان جا که آسمان دامن مهرش را می گستراند و آدم ها دسنه دسته دیگر نمی آیند تا به آسمان رشوه دهند و زیر لب گویند چند لحظه ای با ما باش !
می خواهیم دیگران را بفهمانیم ما آسمانی هستیم !
لحظه ای بالای سرمان باش .....
اما نمیدانند دیگر آسمان را نمیتوان با نا مردمی ها خرید !
عجیب آسمانی است !
باید برویم .....
عالی بود
سلام دوست عزیز
وبلاگ یاد عشق به روز شد
با حضورتون ما رو سر افرازمون کنید
موفق باشین (مهدی)
سلام بر شمیم عشق ... مثل همیشه زیبا بود ... اما بهتر بود خبر میدادی ... به هر حال لذت بردم ... در ضمن من هم آپم ... حق یارت
سلام وبلاگت عالیه.بهم سر بزن.با تبادل لینک موافقی؟
سلام خانوم
امیدوارم که تو درسات و ساخت قالب جدید موفق باشی
من اپ هستم پیشم بیا
شعرت هم دستم نرسید میل شخصی ام رو برات میذارم تا لطف کنی دوباره بفرستی البته با تایپ انگلیسی
منتظر انتشار دست نوشته های قشنگت هستم
منم زیاد شعر نوشتم ولی همه اونا برای سارای عزیزم هست . و دوست دارم که فقط برای خودم باشه
تو شعرت حرف از رفتن زدی تازه با هم اشنا شدیم
حیف بار سفر ببندی
من دوباره شمارو میلینکم
تا بعد بدرود
راستی اپ میکنی خبر بده