وقتی تو نبودی
عادت کرده بودم...
که هر روز صبح کوزه ی انتظار را بر دوش بکشم
بروم تا چشمه ی تنهایی
کوزه را پر از اشک حسرت بکنم
و به زیر سایبانی پناه ببرم
که با یاد تو پابرجاست
شمیم